جدول جو
جدول جو

معنی تخت آزمای - جستجوی لغت در جدول جو

تخت آزمای
(اَطَ)
مرحوم وحید دستگردی در هفت پیکر ص 96 این ترکیب را بمعنی پادشاه گرفته است:
پیر تخت آزمای تاج پرست
تاج بنهاد و زیر تخت نشست.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخت آزمایی
تصویر بخت آزمایی
آزمایش بخت و اقبال، لاتار، آزمودن بخت و اقبال خود با خریدن برگه ها و یا کالاهایی که ممکن است شمارۀ بعضی از آن ها برنده بشود
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به بخت آزما شود:
بعد بسی گردش بخت آزمای
او شده وآوازۀ عدلش بجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَ زْ / زِ)
بخت آزمائی. آزمودن بخت. (آنندراج). امتحان بخت. امتحان و آزمایش بخت و اقبال کسی. (ناظم الاطباء). اقبال و طالع خویش به آزمون درآوردن:
که برخیز و بخت آزمایی بکن
هلاک چنان اژدهایی بکن.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
بخت آزمای. که بخت خود را آزماید. آزمایندۀ بخت، مکر. حیله. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ ضا)
آرایش دهنده تخت. که تخت آراید. که موجب زینت تخت شاهی شود:
چو تخت آرای شد طرف کلاهش
ز شادی تاج سر میخواند شاهش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بخت آزمائی
تصویر بخت آزمائی
آزمون بخت، امتحان وآزمایش بخت و اقبال کسی
فرهنگ لغت هوشیار
امتحان بخت ژزمایش طالع بوسیله خرید بلیطهایی که بعضی از آنها برنده است لاتاری
فرهنگ لغت هوشیار